سلام این عکس پایینی یه پسر با نمک با حال خیلی شیطون دوست داشتنیه این پسر اسمش مانی زارعی پسر عمویه الناست 2سال بزرگتره و میره پیش دبستانی. النا بهش میگه داداشی یا داداش مانی خیلی همدیگرو دوست دارن و وقتیم بهم برسن واویلا همه جا بهم میریزه ! ...
دلم می خواد... دلم می خواد تا موقعی که بچه ای، بچگی کنی....بازی کنی....واصلا قاطی کارهای ادم بزرگها نشی!!! تازه .... دلم می خواد وقتی بزرگ هم شدی بازم قاطی کار هایی نشی که فقط رنگ و بوی دنیایی دارن و اون قدر پیچیده اند که حال آدم رو بد می کنند(مثل سیاست و...)دوست دارم هیچ وقت خودت رو گم نکنی تا روز هایی بخواد از راه برسه که تمامه دغدغه ات بشه : یا!!!!!!!!!!!!!! دوست دارم یکم بزرگ که شدی واسه مامان ساز بزنی....قلم رو کاغذ برقصونی و خطاطی کنی و از صدای جیر جیر قلمت رو کاغذ، کیف کنم .... اشعار حافظ رو واسم بلند بلند بخونی و از دنیای ساده و بی ریا ی خودمون لذت ببریم و با یک نگاه یه دنیا حرف رد و بدل کنیم(...
آهنگ سایت یکی از آهنگها مورد علاقه دختر هنرمندمه دخمرمون یه پا هنرمند :آهنگهارو خیلی سریع حفظ میکنه , طریقه نواختن سازهای موسقی رو خیلی با دقت نگاه میکنه و اینقدر تمرین میکنه تا شبیه اونا بشه، خلاصه یه دختر هنرمند کوچیک. ...
سلام دوستان وبلاگی دیروز یه اتفاق بد برا النا افتاده!!!!! دیروز وقتی خونه مادر بزرگش (مادر مهناز) بوده یواشکی چاقو دستش گرفته و اومده نارنگی پوس بگیره که زده دست خودشو بریده انقدر خون اومد الانم دستشو باند پیچی کردن خیلی گریه کرد . نکته جالبش اینجاست که در حال گریه کردن حرفهای جالبی میزد(دوستتون دارم ،شما منو دوست دارید، آخه من خوب میشم و خیلی چیزهای دیگه ) ...